مترسکی با چهرهای سفید و دو دست چوبی، که دو پرنده به آن آویزان است، در کشتزار است. عبدالله (فرامرز قریبیان)، که تنها رانندهٔ روستا است، روی چهرهٔ سفید مترسک چشم و دهان و بینی میکشد و کلاه خود را سر آن میگذارد. صبح روز بعد پیرزنی به نام ننه صغری در مواجهه با مترسک از هوش میرود. ننه صغری را که حالتی سرسامی دارد به شهر میبرند. شبی تقی آبیار (حسین کسبیان) در مواجهه با مترسک به حال و روز پیرزن میافتد…